هفت عادت مردمان مؤثر
هنر نهم
اخبار،کتب،مقالات،پایان نامه های مدیریتی

 

-« اخلاقیات منش » ، ویژگی هایی مانند درستي و تواضع و وفاداري و خويشتن داري و شهامت وعدالت و صبر و سخت کوشی و سادگی و فروتنی و « قانون طلایی » ، «آنچه به خود نمی پسندی به دیگران هم مپسند !»

-    «اخلاقیات شخصیت » ، ویژگی هایی که موجب ایجاد تصوری که عموم از شخص دارند ، گرایش ها و رفتارها و مهارتها و فنو نی که به فرایندهای ارتباط انسانی جلا می دهد . قوانینی مانند » گرایش شما تعیین کننده حالات شماست » یا « هر آنچه را که ذهن انسان بتواند تصور و باور کند ، می تواند به آن دست یابد . »

-        » عظمت اصلی » حاصل » اخلاقیات منش » و عظمت فرعی» نتیجه » اخلاقیات شخصیت » است .

-    همه میل داریم فکر کنیم امور را همانگونه که هستند می بینیم و موجوداتی واقع بین هستیم . حال آنکه چنین نیست . جهان را نه آنگونه که هست بلکه آنگونه که خود هستیم ، یا آنگونه که شرطی شده ایم می بینیم .

-        واقعیات ، بدون تفسیر آنها به خودی خود معنایی ندارند .

-    « توماس کوهن » در کتاب چشمگیرش »ساختار انقلاب های علمی » نشان می دهد که چگونه تقریباً هر پیشرفت مهم علمی ، نخست حاصل سنت شکنی و جدایی از شیوه های پیشین تفکر و برداشت های کهنه بوده است .

-    قبل از اینکه نظریه « میکروب » شکل پیدا کند ، در صد بالایی از زنان و نوزادان به هنگام زایمان  می مردند ، بی آنکه کسی علت آن را بداند . نظریه میکروب ، پیشرفت پزشکی عمده و چشمگیری را ممکن ساخت .

-    البته همه دگرگونی هایی که در نگرش و برداشت پدید می آیند در جهت مثبت نیستند . و انتقالی که در 50 سال اخیر از اخلاقیات منش به اخلاقیات شخصیت صورت گرفته است ، ما را از ریشه هایی که به کامیابی و شادمانی راستین خوراک می رساند ، دور کرده است .

-        تغییر برداشت موجب می شودکه نگرش از جهان عوض شود .

-    اگر بخواهیم دگر گونی های نسبتاً کوچکی در زندگی مان ایجاد کنیم ، شاید کافی باشد توجهمان را به گرایش ها و رفتارهایمان معطوف کنیم . اما اگر بخواهمیم دگرگونی عمده و بزرگی به وجود آوریم ، لازمست به سراغ نگرش ها و برداشت های اصلی خود برویم .

-    برداشت ها و نگرش ها را نمی توان از منش جدا کرد . آنچه می بینیم کاملاً به آنچه هستیم ارتباط دارد . اگر شیوه بودن خود را عوض نکنیم ، نمی توانیم بینش خود را عوض کنیم و همچنین بالعکس .

-        نمی توانیم قانون رابشکنیم . با قانون شکنی فقط خود را می شکنیم .

-    اخلاقیات شخصیت یعنی ، مظهری بدون جوهر ، یعنی یک شبه ثروتمند شدن ، یا وعده ثروت بدون تلاش ، شاید موفقیت آمیز به نظر برسد . اما این طرح نقش بر آب می شود .

-        پذیرش نادانی خویش اغلب نخستین گامی است که به سوی آموزش بر می داریم .

-    برای ایجاد ارتباط مؤثر با همسر ، فرزندان یا دوستان و همکاران ، باید گوش دادن را بیاموزیم  این امر مستلزم قدرت عاطفی است . زیرا با صبر و گشودگی و میل به فهمیدن و سایر ویژگی های پرورش یافته منش ارتباط می یابد . البته دست زدن به اندرزهایی از سطح عاطفی پائین و  اندرزهایی از سطحی بسیار بالا ، آسانتر است .

-    استفاده از قدرت ( بر علیه دیگران ) به ضعف دامن می زند . به ضعف کسی ازکه از قدرت استفاده می کند . چون سبب می شود که برای انجام امور به عوامل بیرونی تکیه کند. به ضعف کسی که وادار به تسلیم می شود نیز دامن می زند .

-    به هنگام رویارویی با مشکلات اساسی نمی توانیم از همان سطح تفکری که آن مشکلات را به وجود آورده ایم ، آنها را بر طرف کنیم .             ( آلبرت انیشتین )

-    هیچ گاه در هیچ یک از تجربه هایم هیچ راه حل پایدار و هیچ خوشبختی یا موفقیت ماندگاری را ندیده ام که حاصل نگرش » از بیرون به درون » باشد .

-    نباید از اکتشاف باز ایستیم و غایت همه اکتشافهایمان رسیدن به همانجایی خواهد بودکه ا ز آن آغاز کرده ایم ، تا برای نخستین بار همان جا را بشناسیم ( تی -اس - الیوت)

-    اندیشه ای بکار تا عملی درو کنی ، عملی بکار تا عادتی درو کنی ، عادتی بکار تا منشی درو کنی ، منشی بکار تا تقدیری درو کنی . ( ضرب المثل )

-    عادت ها نیز قدرت جاذبه عظیمی دارند . از جاکندن و جدا شدن مستلزم تلاش عظیم است . اما به محض جدا شدن از قوه جاذبه ، آزادی ما ابعاد کاملاً تازه ای پیدا می کند .

-    به منظوری که مد نظر ماست ، عادت را به صورت نقطه تلاقی دانش ، ( چه کار به چه دلیل ) مهارت (شیوه اجرا) و اشتیاق ( میل و انگیزه ) توصیف می کنیم . ایجاد عادت مستلزم تلاش در هر سه بُعد است .

-        پیوستار بلوغ از سه مرحله ، اتکا ( تو ) ، استقلال (من ) و اتکاء متقابل ( ما ) تشکیل شده است.

-    افراد متکی می خواهند که دیگران آنها را به خواسته شان برسانند . افراد مستقل می توانند از طریق تلاش خود به خواسته هایشان برسند . افرادی که دارای ا تکاء متقابل اند ، تلاش های خود را به تلاش های دیگران می پیوندند ، تا به موفقیتی عظیم تر نائل آیند .

-    کاملاً آشکار است که استقلال ، معقولانه تر از اتکاست . استقلال به خودی خود توفیقی عمده است ، اما عالیترین نیست .

-    مفهموم اتکاء متقابل که چندان فهمیده نشده است به چشم بسیاری از افراد همچون اتکاء به نظر می رسد ....... اما مشکل اتکا مسأله ای مربوط به بلوغ شخصی است که چندان ربطی به اوضاع و شرایط ندارد .

-    افراد مستقلی که فاقد بلوغ لازم برای اندیشه و عمل همراه با اتکای متقابل باشند ، شاید منفردا ً تولید کنندگان خوبی باشند . اما رهبران یا بازیکنان گروهی خوبی نخواهند بود.

-    اتکای متقابل ، مفهومی بسیار پخته تر و پیشرفته تر است. ... مثلاً اگر از نظر فکری دارای اتکای متقابل باشم ، در می یابم که نیاز دارم بهترین اندیشه دیگران را به اندیشه خود بپیوندم .

-        پیروزی های شخصی مقدم بر پیروزیهای عمومی است .

-        کارایی ، تعادل میان تولید و قابلیت تولید است.

-        اساساً سه نوع سرمایه وجود دارد : فیزیکی ، مالی ، انسانی .

-        حفظ تعادل میان تولید و قابلیت تولید ، در  استفاده مؤثر از دارائی های فیزیکی اهمیت ویژه ای دارد .

-    حفظ تعادل در استفاده مؤثر از دارایی های مالی نیز شایان اهمیت است ...... مهمترین سرمایه های ما ، قابلیت تولید ماست .

-    حفظ تعادل میان تولید و قابلیت تولید در زمینه انسانی نیز حائز اهمیت اساسی و حتی مهمتر است ، زیرا افرادند که دارایی های فیزیکی و مالی را کنترل می کنند.

-        همواره با کارمندانتان به همان شیوه ای رفتار کنید که می خواهید آنها با بهترین مشتری هایتان رفتار کنند .

-    تمرکز بیش از اندازه بر تولید ،  به سلامت بر باد رفته ، دستگاه های فرسوده ، حساب های بانکی خالی شده و روابط از هم گسسته می انجامد .

-    آنچه را آسان به دست آوریم ارج نمی نهیم . گرانقدر بودن چیزها به آنها ارزش می دهد . آسمان می داند چگونه بر موهبت هایش بهای مناسب بگذارد . ( توماس پاین )

-    واقعیتی پاداش دهنده تر از این نمی شناسم که انسان این توانایی تردید ناپذیر را دارد که با تلاش آگاهانه زندگی اش را استعلا بخشد . (هنری دیوید ثارو )

-        جبرگرائی ژنتیک اساساً می گوید  : آنچه هستی حاصل اجداد توست .

-        جبرگرائی روانی اساساً می گوید : آنچه هستی حاصل والدین توست.

-    جبرگرائی محیطی اساساً می گوید : آنچه هستی کاری است که شرایط بیرونی ( خانواده ، همکاران ، وضعیت اقتصادی ، سیاسی و ... ) با تو می کند .

1- عامل باشيد

-        ویکتور فرانکل ( زندانی زندانهای نازی ) کشف کرد که میان محرک و واکنش ، آدامی آزادی انتخاب دارد .  

 

-        رفتار ما کنش تصمیم های ماست ، نه زاییده شرایط ما .

-    افراد عامل ، رفتارشان حاصل انتخاب آگاهانه خودشان و مبتنی بر ارزش ها ست ، نه ثمره اوضاع و شرایط شان که مبتنی بر احساس است .

-    عامل بودن ما یعنی آزادی انتخاب ما در نحوه واکنش به محرک های بیرونی متأثر از ، قدرت خود آگاهی ، تخیّل ، وجدان و اراده مستقل ما می باشد .

-    انسان های عامل حال وهوای وجودشان را با خود حمل می کنند . ( حال و هوای درونی آنها متأثر از حال و هوای محیط پیرامون آنها نیست ) برعکس افراد واکنشی تحت تأثیر محیط اجتماعی قرار می گیرند که همان » هوای اجتماعی » است .

-    افراد واکنشی ، معطوف به احساس ها و موقعیت ها و اوضاع و شرایط و محیط اند . افراد عامل معطوف به ارزش هایی هستند که به دقت درباره آنها اندیشیده اند و آنها را انتخاب کرده و درونی ساخته اند .

-        هیچ کس بدون تمایل خودتان نمی تواندشما را بیازارد . (النور روزولت )

-        اگر خودمان احترام به خود را به کسی ندهیم ، احدی نمی تواند آن را از ما بگیرد . (گاندی )

-        آنچه امروز هستم به دلیل انتخاب های دیروز من است و اکنون دیگر گونه انتخاب می کنم.

-        نه آنچه که برای ما پیش می آید بلکه واکنش ما نسبت به آن ، ما را می آزارد .

-    در زندگی سه ارزش کانونی وجود دارد : تجربی یا آنچه برای خودمان پیش می آید . خلاّقه یا آنچه خودمان بوجود می آوریم . گرایشی یا واکنش ما ، در موقعیت های دشواری چون امراض وخیم .

-        دوست داشتن یک فعل است . افراد واکنشی آن را به احساس بدل می کنند .

-        انسان های عامل ، عشق را به فعل تبدیل می کنند . مانند مادری که نوزادی را بدنیا می آورد .

-    افراد عامل تلاش خود را متوجه نگرانی هایی می کنند که در حلقه نفوذ آنها قرار داشته و می توانند در مورد آنها کاری بکنند. اما افراد واکنشی تلاش خود را معطوف به مسائلی می کنند که از حیطه نفوذ آنها خارج بوده و نمی توانند در مورد آنها کاری انجام دهند .

-    خدایا این شهامت را به ما بده تا آنچه را می توانیم ، عوض کنیم . این آرامش را تا چیزهایی را که نمی توانیم عوض کنیم ، بپذیریم و این فرزانگی را تا تفاوت این دو را دریابیم . ( دعای سازمان ترک اعتیاد )

-        هر گاه که می اندیشیم مشکل بیرون از ماست ، خود این اندیشه مشکل ماست .

-        با اینکه در انتخاب اعمال خود آزادیم ، در انتخاب عواقب آن اعمال آزاد نیستیم . عواقب تابع قانون طبیعی اند .

-    نگرش عامل نسبت به اشتباه ، تصدیق بی درنگ آن و تصحیح آن و آموختن از آن است . این امر عملاً موجب می شود که شکست به موفقیت تبدیل شود . اما تصدیق نکردن اشتباه و تصحیح نکردن آن و نیاموختن از آن اشتباهی از نوعی دیگر است .

-        موفقیت آن روی شکست است . تی . ج . واتسون ، بنیانگذار شرکت IBM

-    آنچه بیشتر ما را می آزارد ، نه اشتباهات دیگران یا خودمان ، بلکه واکنش ما نسبت به آن             اشتباه هاست . دویدن از پی ماری سمّی که ما را گزیده است ، فقط موجب می شود که زهر در همه جسم مان جریان یابد .

-        قدرت با خود عهد بستن و بر سر این عهد ایستادن ، جوهر پرورش عادت های بنیادی کارایی است .

-    دانش و مهارت و اشتیاق جمیعاً در اختیار خودمانند . برای بهبود تعادل هر سه اینها ، می توانیم در مورد هر یک از آنها بکوشیم ، هر چه محدوده تلاقی آنها (عادت ) وسیعتر شود به شیوه ژرفتری اصولی را که در آن اساس قرار دارند درونی می کنیم و نیروی منشی را ایجاد می کنیم که ما را به طرزی متعادل تر به سوی کارایی فزاینده در زندگی مان سوق می دهد .

-        نور باشید ، نه داور . الگو باشید نه منتقد . بخشی از راه حل با شید ، نه بخشی از مشکل .

-    سرچشمه خرسندی باید از ذهن آدمی بجوشد ، و آن کسی که  از طبیعت انسان چنان معرفت اندکی دارد که می خواهد با تغییر دادن هر چیز الّا گرایش های خودش خوشبختی را بجوید ، زندگی اش را با تلاش های بیهوده به هدر می دهد و بر اندوهی که می کوشد تا آنرا بزداید ، می افزاید . ( ساموئل جانسون )

2- ذهناً از پایان آغاز کنید ،یعنی اینکه به روشنی مقصدتان را بشناسید ، یعنی بدانید به کجا می روید ، تا بتوانید بهتر دریابید که اکنون کجا هستید وگام هایی را که بر می دارید همواره در مسیر درست است .

-    ذهناً از پایان آغاز کنید . مبتنی بر این اصل است که همه چیز دوباره آفریده می شود . همه چیز آفرینشی ذهنی یا نخستین ، و آفرینشی جسمانی یا دوّم دارد .

-    توانایی های یکتای خود آگاهی و تخیّل و وجدان ، ما را قادر می سازد که نخستین آفرینش را بیازمائیم و مسئولیّت آفرینش نخست خود را به عهده بگیریم و فیلمنامه خود را بنویسیم .

-        مدیریت یعنی درست انجام دادن امور . رهبری یعنی انجام دادن امور درست (پیتر دراکر - وارن بنیس )

-        رهبری نخستین آفرینش است و مدیریت دومین .

-        تغییر و تحوّلی که در بیشتر صنایع و حرفه ها در حال وقوع است ، نخست رهبری و آنگاه مدیریت می طلبد .

-    رهبری عامل قدرتمند ، همواره باید گوش به زنگ تغییرات محیطی ( بویژه عادت ها و انگیزه های خرید مصرف کننده ) باشد و نیروی لازم برای سازمان دادن منابع در مسیر درست را فراهم آورد .

-دوستان گلم هنر نهم را از نظر علمی و فنی واصول و نحوه ارائه مطلب چگونه ارزیابی می کنید؟؟ خوشحال می شیم نظراتتون رو درمورد مدیریت مطالب بیان کنید. بی شک پیشنهادات شما خوانندی عزیز مورد استفاده ما در ارائه مطالب بعدی خواهد بود و لذا پیشا پیش از انتقادات و پیشنهاد های (نظرات) شما عزیزان تشکر می کنیم. محمد فاضل شوکتی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط محمدفاضل شوکتی